محل تبلیغات شما



خستگی های لذت بخشه غمگین.

آخرین شب امتحان.

ممنونم کاغذهایی که بیشتر صدام زدین 

 و کاغذهایی که کمتر.

عاشق همتونم

چلچراغ زندگی

یکی پر نور تر یکی کم نورتر

باید بهشون توجه کنم.

بعد از امتحانات تصمیمای بزرگی دارم

هزاران جایزه به خودم

هزاران تشکر و قدردانی از خود تلاشگرم 

که منو بالا می کشه

از چشمهام هزاربار تشکر میکنم که اینهمه کلمه خوند .

اولین جایزم اینه که به سلامتی به طور ویژه رسیدگی کنم

به تغذیه ورزش روحیه 

نوشتم سلامت و اخلاق. که یادم نره

باید روحیه رو در بالا نگه داشت تا بشه حرکت کرد جریان داشت.

و نوشتم به اخلاقام فکر کنم.

کدوم تغییر بدم کدوم نه چطوری باشم بهتره. چی اضافه کنم چی کم کنم.

پاکسازی ظاهر و باطن. اینم یک جایزه و توجه دیگه به خودمه

 

از نوری که خدا تو وجودم گذاشته که منو هل میده جلو 

قدردانم

روزی نیست که با هر کلمه ای خداروشکر نکنم

گرچه غمگین باشم.گرچه کامل نیست همه چیز.

ولی شکرگزارم با همه قلبم

چراغ های زندگی رو باید روشن نگه داشت

 

 

 

 


خیلی خیلی قشنگه سالی با عشق ولی غم های عاقلانه هم داره که مثل زنجیر چسبیدن بهت دونستن خیلی بده عقل همیشه جلوتره ازم میگم خدایا اینا کی ان اخه با من روبرو می کنی تو که می شناسی میدونی منو از جاده ها رد شدیم از سنگهای خوشرنگ از درختهای بهاری که تو شش هام شاخه دووند از رود رد شدیم رود رود رود و صداش قدم های با مکث رود ترسناکه مهربان ابشار بهم سلام کرد آبشار جادویی صداش از دل کوهها ساندویج اردو بادمجون هویج کدو پیاز داغ مصاحبه خصوصی سال جدید من و عکسا سرمای یخ
شب دوم هست که به طور عجیبی دلتنگتم . بغض کردم و چند قطره اشک هر سال هرسال این روزا پیشت بودم سالها قبل دوران ارشد هم همسایت بودم همسایه دلتنگتم خیلی زیاد یادمه بعضی سحرها نزدیک اذان صبح میومدم خونت اونجا نماز می خوندم همه ی اتاق ها و حیاط ها رو بلد شده بودم هر هفته هر روز گاهی میومدم در خونت همیشه باز بود یاد این افتادم که یک سحر از گلهای بالای خونت که خشک می کردن و به تعداد کمی ادما پخش می کردن. به همه نمیرسید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها